معنی کاشف هیدروژن

حل جدول

کاشف هیدروژن

کاوندیش، هنری کاوندیش


کاشف هیدروژن خالص

هنری کاوندیش

هنری کاوندیش (کاوین)


هیدروژن

ازگازها

عنصر شماره 1

ساده ترین و سبک ترین عنصر

عنصر سبک


شیمیدان انگلیسی کاشف هیدروژن خالص

هنری کاوندیش

فرهنگ فارسی هوشیار

هیدروژن

بنگرید به هایدروجن (اسم) عنصری است گازی شکل که بحالت آزاد در طبیعت بسیار کمیاب است ولی بحالت ترکیب بسیار فراوان است مثلا ‎9 ,‎ 1 وزن آب ئیدروژن است دریافت های گیاهی و جانوری و نفت ها و گازهای متصاعد از دهانه های آتشفشانی این عنصر بمقدار زیاد وجود دارد ئیدروژنن چون در برابر هوای آزاد خیلی زود آتش میگیرد کیمیاگران آنرا هوای سوزا مینامیدند و از اثر جوهر گوگرد بر آهن آنرا بدست می آوردند وزن اتمی این عنصر یک است. برای بدست آوردن هیدرژن معمولا در آزمایشگاه اسید سولفوریک رقیق یا اسید کلریدریک را بر براده آهن یا براده روی اثر میدهند. فلزات قلیایی (از قبیل سدیم و پتاسیم) نی آب را بشدت تجزیه کرده و ئیدروژن میدهند. درصنعت هیدروژن را از تجزیه الکتریکی آب یدست می آورند و معمولا آب را بوسیله سودمحرق هادی الکتریسیته میکنند و دراثر جریان مستقیم آب را تجزیه میکنند. ئیدروژن از سبک ترین گازها است و تقریبا 15 مرتبه از هوا سبکتراست بهمین علت دانشمندان معتقدند که در اطراف خورشید و سایر کرات سنگین تر از زمین ئیدروژن بمقدار زیاد وجود دارد. ئیدروژن بی رنگ و بی بو وبی طعم است و در آب بمقدار کم حل میشود وبه سختی تبدیل به مایع میشود و قابلیت نفوذ آن ازهمه گازها بیشتر است. مهمترین خاصیت شیمیایی ئیدروژن میل ترکیبی آن بااکسیژن است ونتیجه ترکیب این دو آب است دیگر از خواص ئیدرو آن خاصیت احیا کنندگی آن است مثلا چنانچه گازئیدروژن را از روی اکسید سیاه مس که گرم شده باشد عبور دهند ئیدروژن با اکسیژن ترکیب شده و مس آزاد میشود. یا هیدرژن سنگین. گازی است که باعلامت شیمیائی دی آنرا نمایش میدهند و بنام دوتریوم نیز خوانده میشود این گاز نسبت به 2 در صد ئیدروژن معمولی دارد و از سوختن آن آب سنگین بدست می آید. فرانسوی آبزا

فرهنگ معین

هیدروژن

(ژِ) [فر.] (اِ.) گازی است بی رنگ و بو و بی طعم که از ترکیب آن با اکسیژن آب ایجاد می شود.

فرهنگ عمید

هیدروژن

گازی ساده، بی‌بو، بی‌طعم، بی‌رنگ، و قابل اشتعال که در هوا با شعلۀ کم‌رنگ می‌سوزد و از ترکیب آن با اکسیژن آب حاصل می‌شود،

فارسی به عربی

هیدروژن

هیدروجین

لغت نامه دهخدا

کاشف

کاشف. [ش ِ] (ع ص) ج، کاشفین، کَشَفَه. پیداکننده و برهنه کننده. (غیاث) (آنندراج). آشکارکننده و گشاده و برهنه نماینده. (ناظم الاطباء). پدیدآورنده. ظاهرکننده. بروزدهنده. معلن. مظهر. مفسر:
گرچه از یک وجه منطق کاشف است
لیک از ده وجه پرده و مکنف است.
(مثنوی).
|| کاشف مکروه ومانند آن، برطرف کننده ٔ مکروه. از بین برنده ٔ غم و اندوه:
تویی که فاتح مغموم این سپهر بوی
تویی که کاشف مکروه این زمانه شوی.
منوچهری.
|| کاشف بعمل آمدن یا آوردن، در تداول عامه، تحقیق کردن.

کاشف. [ش ِ] (اِخ) یکی از شعرای ایران است. وی «قاضی محمد شریف » شهرت داشته، و شغلش قضاوت بوده است، از اوست:
ز مژگان خونین خود شرمسارم
چو صاحب مصیبت ز دست حنائی.
(قاموس الاعلام ترکی).

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

کاشف هیدروژن

1676

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری